اصلاحات بازی در زمین حاکمیت دارند یا بازی با حاکمیت؟
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۷۶۱۵۵
انصراف بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات که برخی آن را تقویت رویه رادیکالی درجریان اصلاحات میدانند، بهانه ای شد تا به مسیر پیشروی اصلاحطلبان در دوراهی «میانهروی»و «رادیکالیسم» بپردازیم.
به گزارش مشرق، دقیقاً ۲۲۶ روز معادل ۷ ماه و ۱۴ روز تا انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری باقیمانده است که بناست روز جمعه ۱۱ اسفندماه بهصورت همزمان برگزار شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبر حکیم انقلاب نیز در بخشی از بیاناتشان در مراسم سیوچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمهالله) فرمودند: «یکی از شیوههای دشمن هم بدبین کردن به انتخابات است. همین اندازه بگویم که این انتخابات، انتخابات بسیار مهمّی است و دشمن از همین حالا توپخانههای خودش را به طرف این انتخابات روشن کرده، مشغول بمبارانِ انتخاباتی است که هنوز حدّاقل نُه ماه فاصله داریم تا آن انتخابات. باید انشاالله ملّت ایران، جوانان عزیز این بیداری را، این هشیاری را، این انگیزه را، این ایمان وامید را روزبهروز افزایش بدهند و دشمن را ناکام کنند.»
حال با توجه به اهمیت انتخابات پیشرو، فعالیت احزاب مختلف مورد مداقه است که آیا در دایره گسترده نظام سیاسی حاکم اقدام به کنشگری خواهند کرد؟ و مهمتر از آن، سمتوسوی کنشگری آنهاست که آیا به قواعد بازی پایبند خواهند بود؟ حتماً سوال آخر تعیینکننده است. بنابراین نوع کنشورزی و کوشندگی احزاب مختلف، بازتاب رفتارشناسی انتخاباتی آنها دارد که با استناد به برآیند آن، احتمالاً بتوان به سوالات طرح شده پاسخ یافت. در طلیعه سلسله گزارشهای رفتارشناسی احزاب مختلف، به تحرکات جریان اصلاحات میپردازیم، جریانی که خود را یکی از داعیهداران بهرهمند از جایگاه اجتماعی بهویژه در بین جوانان می نامد و همواره نیز معتقد است حاکمیت آنها را بازی نمیدهد؛ حتی اگر بخش عمدهای از حکمرانی ۴۴ ساله جمهوری اسلامی ایران محصول مدیریتشان در بخشهای حساس سیاسی و اقتصادی باشد.
پرسشهای بی پاسخ
شاید مهمترین پرسشهای بیپاسخی که به قول سهراب سپهری «بر لب سرد زمان ماسیده است» و جریان حزبی موسوم به اصلاحات باید به آن پاسخ دهند، این است که آیا به دنبال بازی در زمین حاکمیت هستند؟ یا پیگیر بازی با حاکمیت؟ همچنانکه محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین خطاب به اصلاح طلبان میگوید: «این دوستان رقیب حزبی باشند و خدایی نکرده خود را رقیب نظام قلمداد نکنند، بیایند رقابت سالم حزبی و سیاسی در کشور انجام بدهند که اتفاقاً ما هم از آن استقبال میکنیم.» باهنر در ادامه اینگونه به اصلاح طلبان توصیه میکند که «افرادی از جریان اصلاحات که پایبند به انقلاب اسلامی هستند و در چارچوب نظام فعالیت میکنند باید بیایند و فعال بشوند و به مسئله مشارکت کمک کنند. این گونه نباشد که دوباره در جریان اصلاحات شاهد آن باشیم که جریانی تندرو به دنبال فتنهگری، اغتشاش و هنجار شکنی ها و این مدل کارها برود.»
طبعاً حالت مطلوب آن است که این جریان در زمین حاکمیت بازی کند و رقیب نظام نباشد، اما از آنجایی که بر اساس سوابق قبلی نمیتوان رفتار انتخاباتی جریان اصلاحات را پیش بینی کرد، این گزارش با استناد به قرینههای موجود، تا حد توان به واکاوی آن خواهد پرداخته است.
قرینه مقدم
نمیشود و نباید از کنش سیاسی جریان حزبی اصلاحطلبان سخن گفت و به آتشبیاری آنها در معرکه فتنه ۱۳۸۸ اشاره نکرد، چه آنکه شیرینی حضور گسترده را در کام یک ملت تلخ کردند و با ادعای دروغ «تقلب» بنای «تغلب» داشتند که در آن برهه کشور را به لبه پرتگاه هدایت کردند و جرقه تحمیل تحریمهای به اصطلاح «فلجکننده» در دولت رئیسجمهور «مؤدب» و «باهوش» رژیم آمریکا یعنی «باراک اوباما» روشن شد. از قضای روزگار چهار سال بعد از آن غائله ضد توسعه و صدالبته ضد اصلاحات واقعی، تقریباً تمام کرسیهای مدیریتی اجرایی و تقنینی و حتی پارلمان شهری را در اختیار گرفتند و در طول دهه ۹۰ نه تنها کمکی به حل مشکلات از جمله مشکلات کمرشکن اقتصادی نکردند که بلکه ماشین اقتصاد را به «ته دره» نیز انداختند. به طوری که دولت را در سال ۱۴۰۱ با تورم حدود ۴۰ درصدی تحویل دادند.
قرینه متأخر
دومین قرینهای که حرکت جریان حزبی اصلاح طلبان در زمین بازی حاکمیت و مطابق با قوانین و قواعد حاکم را با تردید مواجه میسازد، نوع کنش آنها در انتخابات ۱۴۰۰ است. این جریان درحالیکه حیثیت دولت محبوبشان یعنی دولت حسن روحانی به طور کامل از سوی غرب در ماجرای برجام تخریب شده بود و میدانستند مردم خسته از وعدههای برجامی بی سرانجام هستند و دیگر اقبالی در انتخابات آتی نخواهند داشت، در انتخابات ۱۴۰۰ به بهانههای مختلف، همصدا با غرب به «تحریم انتخابات» روی آوردند و راهبرد «حضور صفر» مردم در انتخابات را در پیش گرفتند، البته در این کارزار از وضعیت کرونایی نیز بهره گرفتند و به بهانه شرایط اضطراری، مردم را به حضور نیافتن در پای صندوق رأی تحریک کردند. آنچه از این تجربه حاصل میشود، اگر تضمینی بر بیرون آمدن اصلاح طلبان از صندوق رأی نباشد، پس حتماً آن صندوق تحریم میشود. وضعیت جریان حزبی اصلاح طلب -البته در کنار سایر احزاب- در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱ به خوبی مشخص و معلوم شد آنطور که مدعی هستند، مردم از آنها حرف شنوی ندارند، بنابراین با فرض حضور در انتخابات، احتمال پیروزی قطعی وجود ندارد، از این جهت احتمال بازی در خارج از قاعده دور از ذهن نیست.
اقتضای موجود
اما آیا میتوان با استناد به همین قرینهها حکم صادر کرد و فرض را بر آن دانست که این جریان حزبی در زمین بازی حاکمیت بازی نخواهد کرد؟ طبعاً پاسخ منفی است چه آنکه شرایط حال حاضر جمهوری اسلامی ایران نه سال ۱۳۸۸ و نه حتی سال ۱۴۰۰ است و بدون توجه به اقتضائات نمیتوان تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران با درایت عقلای قوم، یک جنگ ترکیبی (هیبریدی) امنیتی، اقتصادی و روانی-رسانهای را در پاییز ۱۴۰۱ مدیریت کرد و توطئه ایجاد جنگ داخلی، تجزیه و براندازی را خنثی ساخت. بنابراین وقتی نظام سیاسی حاکم یک جنگ تمامعیار را که به گفته مقامات امنیتی سرویسهای جاسوسی حدود ۳۰ کشور در آن درگیر بود، شکست داد، حالا جریانات سیاسی باید از اندیشههای خام بیرون آمده و به هر اندازهای که مقصر بخشی از مشکلات کشور هستند، پاسخگو باشند نه اینکه در بزنگاهها به جای توضیح عملکرد خود، زیرورو کشیده و بعضاً با دشمن همصدا شوند.
راه صندوق!
در چنین وضعیتی، هر جریانی که از اندک عقل سیاسی برخوردار باشد، موضوع رودرویی با نظام سیاسی حاکم را کنار میگذارد و اگر واقعاً دنبال اصلاحات و کمک به مردم خود باشد، راه «صندوق» را برمیگزیند. همچنانکه دیدیم در غائله اخیر آلترناتیوهای معرفی شده برای جمهوری اسلامی ایران، چگونه سر غنایم حاصل نشده، به جان هم افتادند و ماهیت فاسد و وابستگی ساختاریشان به سرویسهای جاسوسی عیان شد. شاید به همین دلیل است که محمدعلی وکیلی از چهرههای معتدل جریان حزبی اصلاحات گفته است «علیرغم اینکه مردم از بعضی مسائل ناراحت هستند، اما همین مردم در این شش - هفت ماهه سال گذشته فهمیدند که جمهوری اسلامی هیچ جایگزینی ندارد و هویت اپوزیسیون منفعت طلب خارج نشین برایشان روشن شد و مردم به درستی فهمیدند که محکوم به حفظ جمهوری اسلامی هستند و جمهوری اسلامی هم محکوم به اصلاحات است.»
به سوی رادیکالیسم؟
البته نمیتوان گفت طیفهای مختلف اصلاحطلبی طبق یک قاعده بازی حاکمیت پیش خواهد رفت. همچنانکه به گفته محمدرضا تاجیک، این جریان «از رادیکالهای تندرو تا محافظ کارها و از سنتیها تا مدرنها و از سکولار تا روشنفکر دینی را شامل میشود و یک جریان چهل تکه و رنگارنگ است» پس از چنین تنوع فکری نمیشود، انتظار رفتار یکرنگ داشت. اما جبهه موسوم به اصلاحطلبان که قرار است این «جریان چهل تکه و رنگارنگ» را هدایت کند، با انتخاب آذر منصوری برای ریاست این جبهه و حذف بهزاد نبوی، پیام حرکت به سوی رادیکالیسم را مخابره کرد چه آنکه منصوری از چهرههای تندرو و البته هیجانی است که شاید نتوان انتظار حرکت بر مدار تأمین منافع ملی را وی داشت. این در حالی است بهزاد نبوی به عنوان رئیس قبلی جبهه اصلاحات، به گفته محمد عطریانفر «هم تجربه دارد، هم کتک روزگار را خورده است، هم سرد و گرم دنیا را چشیده است، منافع ملی را میفهمد، زیرآب نظام را نمیزند».
دعوای زرگری
از دیگر راهبردهای جریان حزبی اصلاحات که در ابتدای این گزارش نیز به آن اشاره شد، رفتار غیرشفاف، برخلاف طلبکاری شفافیت است. این جریان از یک سو اعلام میکند اگر بنا باشد وارد انتخابات شوند، فهرست انتخابات با سرفهرستی اسحاق جهانگیری ارائه خواهند کرد از طرفی همانها اقدام به تکذیب میکنند و مدعی میشوند جهانگیری اصلاً بنای ورود به عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی را نخواهد داشت. به نظر میرسد این راهبرد به منظور پایش کنش جامعه و احتمالاً بخشی از حاکمیت است تا با استناد به برآیند واکنشها، اقدام به تصمیمگیری کنند.
اساس رقابت
آنچه مهم است اینکه جریان حزبی اصلاح طلبان باید به رقابت حرفهای روی بیاورند؛ رقابتی که به گفته عطریانفر «حزب میخواهد و حزب باید در یک رابطه حق و تکلیف متقابل با نظام ارتباط برقرار کند». نظام سیاسی حاکم حداقل در مواجهه به این جریان بارها، تکالیف خود را انجام داده است به طوری که برخی نقش آفرینان فتنه ۸۸ فقط چهار سال بعد از آن در دولت، کرسیهای اجرایی مهمی را اشغال کردند و بعضاً تا هشت سال تاختند. بنابراین آنچه مهم است اینکه این جریان باید به رقابت حرفهای روی بیاورد و نتیجه انتخابات را فارغ از هر خروجی، بپذیرد و اجازه دهد مسیر توسعه و اصلاحات واقعی کشور از «صندوق» بگذرد.
کدام بازی؟
البته که حاکمیت در مقابل افراد صادق و دغدغهمند و دلسوز هر جریانی حقی بر گردن دارد و باید آن را ادا کند. اینکه برخی با برخورد سلیقهای، ظرفیت نحلههای مختلف سیاسی را نادیده بگیرند پسندیده نیست، با این حال در مورد جریان یاد شده این خود جریان است که باید در عمل ثابت کند در زمین حاکمیت و با قواعد موجود بازی خواهد کرد نه اینکه بازهم با حاکمیت بازی کند. زمان این موضوع را مشخص خواهد کرد.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت اصلاح طلبان انتخابات مجلس بهزاد نبوی آذر منصوری جبهه اصلاحات باهنر انقلاب اسلامی اصلاح طلبان باراک اوباما امام خمینی انقلاب تحریم انتخابات برجام ایران خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جمهوری اسلامی ایران جریان حزبی اصلاح نظام سیاسی حاکم زمین حاکمیت جریان اصلاحات اصلاح طلبان چه آنکه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۷۶۱۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال "حشاشین" را ساخت؟
به گزارش تابناک به نقل از تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریان های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریان های فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان ها صحنه آینده جهان اسلام را می سنجد.
وی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد
بطحایی گفت: باید به نکته ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی بر خورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است
وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از 226 سال قبل در 1213 قمری یا 1798 میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً 6 موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه 300 صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از 226 سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه می شوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می خورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهد
وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد،افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می کند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت: اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.